سال کبیسه
مفهوم شناسی
کبیسه از ریشه کبس به معنی پرکردن چاه از خاک است. در گاهشماری، به مقدار زمانی که برای رفع نقصان سالهای عمومی از مقدار واقعی آن یا رفع نقصان سالهای خاص نسبت به سالهای دیگر، بر سال معینی میافزایند، کبیسه گفته میشود. سال کبیسه سالی است که مقدار نقصان بر آن افزوده شده باشد.
محاسبات تقویمی سال کبیسه
در گاهشمارهای مبتنی بر تقویم جلالی، مثل تقویم گرگوری و تقویم هجری شمسی که سالهای عادی ۳۶۵روزه و سالهای کبیسه آنها ۳۶۶روزه است، معمولاً در حدود هر سیوسه سال، هشت سال کبیسه و بیستوپنج سال عادی دارند.
تقویم قمری
در تقویمهای قمری، مثل تقویم هجری قمری، طول سالهای عادی ۳۵۴روز و سالهای کبیسه ۳۵۵روز است. در این تقویمها معمولاً حدود هر سه سال یک بار سال کبیسه میشود. به عبارتی در تقویم هجری قمری در یک دورهٔ سی ساله، ۱۱ سال کبیسه وجود دارد که ۸ مورد سه ساله و ۳ مورد دو ساله است.
تقویم شمسی
در تقویمهای شمسی (هجری خورشیدی و گرگوری) معمولاً در هر چهار سال یکسال کبیسه وجود دارد و برای جبران کسر سال در هر دوره کبیسه تعدیل و کاسته میشود. در تقویم هجری شمسی طبق محاسبات نجومی، برای تعدیل، در هر دورهٔ ۲۹ یا ۳۳ یا ۳۷ سال یک کبیسه پن جساله (به جای چهارساله) در آغاز محقق میشود. در برخی گاه شمارها، مثل تقویم عبری، تقویم طبری و تقویم چینی، طول سالهای عادی ۱۲ ماه و طول سالهای کبیسه ۱۳ ماه است.
تشخیص کبیسهبودن سالها
برای تشخیص کبیسه بودن سالهای گاهشماری رسمی ایران شیوۀ یکنواختی وجود ندارد. برای سالهای ۱۲۴۴ تا ۱۳۴۲، چنانچه باقیماندهٔ حاصل تقسیم سال مورد نظر بر عدد ۳۳، یکی از اعداد ۱، ۵، ۹، ۱۳، ۱۷، ۲۲، ۲۶ و ۳۰ باشد، آنسال کبیسه است. برای سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۴۷۲ بهجای ۱۷، باقیمانده ۱۸ ملاک خواهد بود. برای دیگر سالها نیز به مراتب تفاوتهایی در اعداد هشت گانه فوق وجود دارد. به عنوان مثال سال ۱۳۸۷ سالی کبیسه است چراکه باقیماندهٔ تقسیم ۱۳۸۷ بر عدد ۳۳ برابر عدد ۱ است. برای تشخیص این که سال میلادی مورد نظر کبیسه است، باید سال میلادی مورد نظر بر ۴ بخشپذیر باشد.
پانویس
منابع
- میرزمانی، محمدرضا، سالنامه کشور ایران، ۱۳۲۹ش.
- قاسملو، فرید، ۱۳۸۵ش، مقایسه روشها و مقایسات مختلف برای اعمال کبیسههای گاهشماری هجری خورسیدی در منابع مختلف، تاریخ علم، شماره۵،۱۴۳-۹۳.